یادی از هادی اسلامی در سالگرد تولدش | دیالوگ ماندگار در «سرب»
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۴۶۴۷۰
همشهری آنلاین، علیرضا محمودی: این روزها که نوار باریک غزه، مرز بسیاری از بودنها و نبودنهاست، آنها که هنوز حافظهشان به اندازه ۴ دهه میتواند به عقب برگردد، یاد دو مرد (نوری و دانیال) میافتند که در اتاق مهمانخانهای مرزی روبهروی هم نشستند و از رفتن و ماندن حرف زدند. امروز سالروز تولد مردی است که میگفت: «.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۳۵سال از روزگاری که منوچهر اسماعیلی این دیالوگها را روی صورت به هم ریخته هادی اسلامی (سرب/ مسعود کیمیایی/ ۱۳۶۷) گفت میگذرد؛ بازیگری که اگر ۳۰ سال پیش (۱۳۷۲) راهی ابنبابویه نمیشد، امروز باید شمع ۸۴ سالگی (۱۷ مهر ۱۳۱۸) را فوت میکرد.
هادی اسلامی از بازیگرانی بود که فقط در سینمای بعد از انقلاب میتوانست جلو دوربین بیاید. او ستاره نبود. او بازیگری خاص برای نقشهای خاصتر بهنظر میرسید؛ اتفاقی که چند بار برایش افتاد. او که راه سخت کارگری کارخانهای در حوالی تهران تا صحنه تئاتر سنگلج (گذر لوطی صالح/ ۱۳۴۶) را به سختی کوبیده بود، وقتی برای نخستین بار در سال ۱۳۵۹جلو دوربین جمشید فرجی همبازی منوچهر احمدی در فیلم «موج توفان» شد، بازیگر شناختهشدهای در تئاتر تهران محسوب میشد، صدایی شاخص و چهرهای مشخص از تئاتر ملی ایران که در دهه ۵۰ قصد داشت بعد از شاگردی عباس جوانمرد و مهین دیهیم و خلیل موحد صحنه نمایش را با تکیه بر نمایشنامههای ایرانی پرکند. با چنین پشتوانهای خیلی زود جاپایش در سینما سفت شد و یخش میان مخاطبان گرفت.
کارهای ابتدایی کارنامهاش در سینما یا دیده نشدند؛ «آقای هیروگلیف» (غلامعلی عرفان) و «قدیس» (ناصر محمدی) یا کم دیده شدند؛ «موج توفان» (منوچهر احمدی). چهره هادی اسلامی با تریلر پرفروش «دست شیطان» (حسین زندباف/ ۱۳۶۰) تثبیت شد. شلیکش با تفنگ دوربیندار به ضدقهرمان فیلم در پایان فیلم، از همه بیشتر در یاد تماشاگران ماند و این برای هادی اسلامی برگ برنده شد تا موفقیتهای بعدی از راه برسد.
او توانست در مدت ۱۳سال یکی از شاخصهای بازیگری در سینمای بعد از انقلاب را از خود برجای بگذارد. او مجموعهای متنوع از نقشهای چشمگیر از فیلمهای عام و خاصپسند را در این دوره بازی کرد؛ از کمدیهای پرفروشی چون «اتوبوس» (یدالله صمدی/ ۱۳۶۴) و «خواستگاری» (مهدی فخیمزاده/ ۱۳۶۸) تا تریلرهای پر زد و خوردی چون «معما» (زندباف/ ۱۳۶۵) و «طعمه» (فرامرز صدیقی/ ۱۳۷۱)، از فیلمهای تاریخی چون «سرب» تا «تبعیدیها» (جهانگیر جهانگیری/ ۱۳۷۰)، از فیلمهای روستایی چون «ملخزدگان» (محمدی/ ۱۳۶۲) و «شاخههای بید» (امرآلله احمدجو/ ۱۳۶۷) تا ملودرامهایی چون «مترسک» (حسن محمدزاده/ ۱۳۶۲) و «قصه زندگی» (خسرو شجاعی/ ۱۳۶۵) تا فیلمهای خاصی چون «جهیزیه برای رباب» (سیامک شایقی/ ۱۳۶۶) و «دل نمک» (امیر قویدل/ ۱۳۶۸). چنین ترکیب متنوعی از نقشها در زیرژانرهای گوناگون دهه ۶۰ از اهمیت بازیگری هادی اسلامی در این دوره از تاریخ سینمای ایران میگوید.
هادی اسلامی در نخستین گفتوگوی جدی خود (ماهنامه سینمایی فیلم/ اردیبهشت ۱۳۶۶/ شماره ۴۹) در کلیدیترین جمله میگوید: «برای من جایگاه سینما و تئاتر با محراب مسجد فرقی ندارد.» او که از بازی بازیگرانی چون پیتر اتول و الک گینس و پرویز فنیزاده ستایش میکند، خود را بازیگری میداند که ضعفهایی در صدایش دارد که توسط دوبلورها پوشانده میشود.
اسلامی تعریف میکند که یک روز راننده تاکسی از او میخواهد اگر کارش به سیگارفروشی مقابل دانشگاه تهران هم کشید در فیلمهای سخیف بازی نکند. او خود را مدیون آدمهایی چون او میدانست. بازیگری که چهرهاش بخشی از تاریخ سینمای ایران در دهه ۶۰ است. مردی که توانست از پس موج زمان بربیاید. در همان فیلم «سرب» وقتی در مقابل برادرش در زندان نشست این حرف را شنید که مرد باید بلد باشد گریه کند.
۴ دهه میگذرد و گریه و خنده هادی اسلامی هنوز با ماست.
کد خبر 805736 منبع: همشهری آنلاین برچسبها بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایران سینمای ایران هادی اسلامی آدم باش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۴۶۴۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از فیلمسازی بدون دیالوگ تا خندیدن به قضاوت
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، هفتمین جلسه فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه با همکاری موسسه فرهنگی، تبلیغاتی بهمن سبز-پخش رویش، یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.
در این جلسه ۴ فیلم کوتاه «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی، «زخم» به کارگردانی سحر نورمنّور، «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری و «قضاوت» به کارگردانی آریا گازُر به نمایش درآمدند و سپس محمد علیزادهفرد کارگردان سینمای کوتاه بهعنوان کارشناس و محمد صابری بهعنوان مجریکارشناس برنامه به نقد این آثار پرداختند.
«شیوع»؛ فیلمی بین تجربی و داستانی
در بخش ابتدایی این نشست، فیلم «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی با حضور این کارگردان جوان مورد بررسی قرار گرفت و محمد علیزاده درباره ویژگی «بدون دیالوگ بودن» این فیلم، توضیح داد: خیلی وقتها ساخت فیلم بدون دیالوگ میتواند باعث ابهام شود چون شما با طیف مختلفی از مخاطبان روبهرو هستید. البته در فیلمکوتاه ما با مخاطبان خاص مواجه هستیم؛ افرادی که به شکل خاص سینما را دنبال میکنند. در فیلمهایی که به سمت این نوع روایتها میروند کار سخت میشود.
وی ادامه داد: فیلمکوتاه «حیوان» ساخته برادران ارک هم تقریبا هیچ دیالوگی ندارد. امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران «ضلعی برای خروج» را هم داشتیم که آن هم دیالوگ نداشت، یک وقتهایی روایت این اقتضا را ایجاد میکند که فیلم شما دیالوگ نداشته باشد اما یک وقتهایی اصرار داریم که فیلم هیچ دیالوگی نداشته باشد. در حالت دوم وقتی فیلم را میبینید با خود میگویید باید اینجا دیالوگی را میشنیدیم.
مرادی هم گفت: زمانی که ایده این فیلم به ذهنم آمد، اینچنین نبود که اصرار داشته باشم تا حتماً دیالوگی در آن نباشد بلکه به این فکر میکردم که فیلم چه چیزی میطلبد. خودم البته این تجربه را دوست داشتم. من خودم را کامل در فرآیند ساخت فیلمکوتاه «شیوع» بهعنوان اولین فیلمم، رها کردم و به این فکر نمیکردم که اگر این کار را کنم کسی خوشش میآید یا نه.
این کارگردان ادامه داد: «شیوع» چیزی بین فیلم داستانی و تجربی است. برای تکتک اتفاقات داخل فیلم دلیل دارم، البته میدانم فیلمی موفق است که نیاز به توضیح نداشته باشد، در عین حال به نظرم فیلمی موفق است که بر سرش بحث شود. از این رو معتقدم فیلمی که همه از آن تعریف کنند موفق نیست.
علیزادهفرد توضیح داد: این فیلم نه به آن معنا تجربی است، نه داستانی. چون در فیلم تجربی قرار است یک تجربه جدید در روایت یا تکنیک ببینیم اما من در این فیلم تجربه جدیدی در تکنیک و روایت ندیدم و به تصور من «شیوع» یک فیلم داستانی است که اتفاقاً عناصر داستانی در آن نحیفتر به کار رفته است. البته این هم یک مدل از فیلمسازی است. من خودم فیلمسازم و میدانم که فیلمسازی چقدر سخت است.
فیلمی که هم میخنداند و هم حرف دارد
در ادامه نوبت به فیلمکوتاه «قضاوت» به کارگردانی آریا گازر رسید که در ابتدا به صورت مختصر به معرفی خود پرداخت و این فیلم را اولین تجربه کارگردانیاش معرفی کرد. سپس علیزادهفرد گفت: من «قضاوت» را دو سال پیش در جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدم که یادم است بسیار مورد استقبال واقع شد. چون «قضاوت» فیلمی بود که موقعیتهای کمیک آن بهخوبی درآمده بود.
گازر درباره شکلگیری ایده فیلم «قضاوت» توضیح داد: دغدغه «قضاوت» از دوران تحصیل من در هنرستان میآید، در آن زمان همیشه وقتی کلاس داشتیم به دفتر مدیر احضار میشدیم که او هم مدام حرف میزد و ما کلاس را از دست میدادیم. همان موقع فیلمهایی را میدیدیم که یکی بیشتر از دیگری استانداردهای فیلمسازی را نداشتند! زمانی بیشتر متعجب میشدم که میدیدم اغلب به این فیلمها خوب پرداخته میشد و از جشنواره سالانه هنرستان چند جایزه میگرفتند.
وی افزود: به این روند فکر میکردم که چگونه میتوان این موقعیت را به نمایش دربیاورم. وقتی فیلم در پردیس ملت اکران شد عدهای در مواجهه با سکانس اول میگفتند این دیگر چه فیلمی است! اما از جایی به بعد مخاطب بهیکباره غافلگیر میشد. البته من خیلی از جشنوارهها را به واسطه همین امر از دست دادم چون خیلی از جشنوارهها حوصله ندارند تا انتها فیلم را ببینند و وقتی ابتدای فیلم را میبینند، گمان میکنند یک فیلم کلاسی و آماتور است و آن را پس میزنند. ریسک دومی که انجام دادم نام این فیلم است که دمدستی است و خودم فکر میکنم بدترین اسم را انتخاب کردهایم!
در ادامه علیزادهفرد درباره ویژگیهای «قضاوت» گفت: مدل و خلاقیت گاهی در چینش حوادث و گاهی در اجرای فیلم رخ میدهد، خلاقیت در اجرای برخی اتفاقات در «قضاوت» ما را یاد کارهای سروش صحت میاندازد. با آنکه در روایت «قضاوت» داریم مدل فیلم در فیلم را میبینیم که یک مدل تکراری است، ولی این فیلم در چیدمان حوادث متفاوت است و خلاقیت دارد. خیلیها معتقدند در فیلمهای کمدی آن چیزی که سبب خنده میشود شگفتزدگی مخاطب است که این اتفاق چندبار در «قضاوت» رخ میدهد.
این کارگردان توضیح داد: پس از پایان برخی از فیلمهای کمدی، شما وقتی با خودت تنها میشوی متوجه میشوی فیلم گرچه لحظات مفرحی برای تو داشته اما پیامی نداشته است اما ما با «قضاوت» میخندیم، شگفتزده میشویم و در انتها برای ما حرفی برای گفتن دارد. وقتی «قضاوت» را دیدم بیش از اینکه در قصه آن رابطه یک مدیر مدرسه با دانشآموز را ببینم رابطه یک مدیر فرهنگی با یک فیلمساز را دیدم.
چالشهای روایت یک «زخم»
در ادامه پاتوق فیلمکوتاه نوبت به «زخم» به کارگردانی سحر نورمنور رسید که کارگردانش در نشست غایب بود. علیزادهفرد درباره «زخم» گفت: در این پکیج از فیلمها، من حس متفاوتتری نسبت به «زخم» داشتم، این فیلم را قبلاً هم دیده بودم و باید بگویم پرداختن به برخی از موضوعات در فرهنگ و جامعه ما کار سادهای نیست و «زخم» و «دابر» فیلمهایی هستند که موضوعات سختی دارند.
وی ادامه داد: «زخم» علاوه بر اینکه به مسأله بلوغ یک دختربچه میپردازد، موضوع احساسبرانگیز نبود مادر را هم به تصویر میکشد که این امر میتواند همدلی مخاطب را به دنبال داشته باشد. ضمن اینکه کارگردانی و نویسندگی آن، کار سادهای نبوده و حتی تدوین آن هم بهاندازه است. همه این موارد کمک میکند تا دنیای فیلم برای ما باورپذیر باشد.
این کارگردان سینمای کوتاه، در ادامه در پاسخ به اظهارنظر یکی از مخاطبان مبنیبر اینکه «زخم» تنها در پی این بوده است که اشک مخاطب را دربیاورد، گفت: اینکه بگوییم فیلم میخواسته اشک مخاطب را دربیاورد و آن را محل اشکال بدانیم درست نیست، چون ما فیلم میسازیم که موضوعی را برای مخاطب باورپذیر کنیم. اگر منطق اتفاقات درون قاب درست نباشد، میشود پذیرفت که فیلم به دنبال ترحم مخاطب بوده است. اما در این فیلم اینچنین نیست، «زخم» به لحاظ منطق روایی به دنبال این نبوده که گریه مخاطب را دربیاورد.
استفاده هنرمندانه «گرازها» از عناصر داخل قاب
فیلم «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری هم آخرین فیلمکوتاهی بود که در پاتوق هفتم مورد بررسی قرار گرفت اما کارگردانش در نشست حضور نداشت.
علیزادهفرد درباره این فیلم گفت: از یک جهت موقعیت «گراز» جذاب است اما یک بدی هم دارد و آن، این است که موضوع بکری ندارد. چون در فیلم کوتاه مهم این است که سوژههای بکری داشته باشید. در «گراز» از عناصر داخل قاب به شکل هنرمندانهای بهره گرفته شده اما تکراری بودن سوژه و پایانبندی بد به آن ضربه زده است.
وی بیان کرد: پایان باز در فیلمسازی به این معنا این نیست که به همه موضوعات پاسخی داده نشود، بلکه به این معناست که تنها یکی دو سوال باقی بماند اما پایان این فیلم اصلا رها است.
کد خبر 6092034